Home » World News

قساوت های داعش و امپریالیسم امریکا

پاتریک مارتین

4 سپتامبر 2014

قتل وحشیانه استیون ساتلوف روزنامه نگار امریکایی خشم و نفرت میلیونها نفر در سراسر جهان را برانگیخته است. با این حال، ضروری است علاوه بر همدردی با خانواده ساتلوف علل عمیق تر این فاجعه را دریابیم.

این جنایت، به دنبال قتل جیمز فولی در ماه گذشته، نمود روشنی از ماهیت ارتجاعی دولت اسلامی عراق و سوریه (داعش) و پیامد هولناک نیم قرن دخالت گری امپریالیسم آمریکا در خاورمیانه است.

جوزف بایدن، معاون رییس جمهوری آمریکا که در کارخانه کشتی سازی نیروی دریایی در نیوهمپشایرسخن می گفت ضمن تقبیح سربریدن ساتلوف، اعلام کرد که نیروهای نظامی ایالات متحده، داعش را تا "دروازه های جهنم" رها نخواهند کرد. اما داعش تجلی غیر قابل ادراکی از شیطانی پلید نیست، آن چنانکه دولت اوباما و رسانه های آمریکا آن را به تصویر کشیده اند. بلکه محصول سیاست های دولت آمریکا طی یک دوره طولانی است.

دولت ایالات متحده سال های متمادی به دنبال ایجاد ارتجاعی ترین و عقب مانده ترین شکل نیروهای بنیادگرای اسلامی در خاورمیانه بوده است. در دوران جنگ سرد، واشنگتن آنان را در برابر رهبران ملی سکولاری علم کرد که هم متحدان بالقوه اتحاد جماهیر شوروی به شمار می آمدند وهم تهدیدِ مستقیم سود و مالکیت شرکت های آمریکایی و اروپایی.

سازمان سیا با تامین مالی جناح راست اسلام گرا در ایران و بسیج آن در حمایت از کودتای 1953 دولت لیبرال محمد مصدق را ساقط کرد، دولتی که صنعت نفت ایران را که عموما در اختیار کمپانی های بریتانیایی بود ملی اعلام کرده بود. امریکا نیروهایی از این دست، از جمله اخوان المسلمین را در مصر نیز پروراند تا رژیم جمال عبدالناصر را تضعیف کند، ناصر نیز کانال سوئز را ملی اعلام کرده بود و به دنبال دریافت کمک نظامی از اتحاد جماهیر شوروی بود.

در سال 1977 کودتای محمد ضیاء الحق با حمایت سیا، حکومت نظامی و بنیادگرای اسلامی را در پاکستان بنیان نهاد که تا سال 1988 زمان مرگ وی بر سر کار بود.

لنگر امنیتی سیاست آمریکا در منطقه خلیج فارس، به خصوص بعد از انقلاب 1979 که به سرنگونی شاه ایران انجامید، اتحاد با سلطنت مطلقه عربستان سعودی بود، حکومتی که به مدت طولانی از واپس گرایانه ترین اشکال بنیادگرایی اسلامی به عنوان سنگر ایدئولوژیک در حفظ سیطره انگل وار خود سود می جست.

دولت اسرائیل نیز سیاستی مشابه را در فلسطین پیش گرفت؛ برای تضعیف و رقیب تراشی برای سازمان آزادیبخش فلسطینِ و یاسر عرفات که آن را اصلی ترین دشمن خود می دانست، به تقویت وابستگان اخوان المسلمین در سرزمین های اشغالی فلسطین مبادرت ورزید. از دل این تلاش ها حماس و جهاد اسلامی پدیدار شدند.

بنیادگرایی اسلامی، از طریق کمپین آمریکا در براندازی دولت طرفدار شوروی در افغانستان در اواخر دهه 70 با خشونت تروریستی در رابطه مستقیم قرار گرفت. سیا با همکاری عربستان سعودی و پاکستان بنیادگرایان اسلامی را از سراسر جهان به خدمت گرفت، ساخت بمب وسایر تاکتیک های تروریستی را به انان آموخت، و آن ها را به میدان جنگ در افغانستان سرازیر کرد. معروف ترین آنان پسر یک مولتی میلیاردرعربستانی به نام اسامه بن لادن بود.

جهادیون رزمیده در افغانستان از مراکش گرفته تا اندونزی به کشورهای خود بازگشتند و سیطره بنیادگرایی اسلامی را در کشورهایی که در آن هیچ پیشینه ای نداشت گستردند. نقطه عطف مهم در این میان، جنگ خلیج فارس در سال 1990-91 بود، که در آن نیم میلیون از نیروهای ایالات متحده در عربستان سعودی مستقر شدند که بن لادن و دیگر اسلام گرایان را واداشت تا ایالات متحده آمریکا را دشمن اصلی خود اعلام کنند.

در پی حملات11سپتامبر بدست یک گروه متشکل از تروریست های عمدتا عربستانی که چندین تن از اعضای آن برای سرویس های اطلاعاتی آمریکا کاملا شناخته شده بودند، دولت بوش "جنگ با ترور" خود را با متحدان سابق آمریکا اعلام کرد. با این حال، این به هیچ وجه به معنی گسست از بنیادگرایانی نبود که بسیاری از آنان حال زیر چتر القاعده عمل می کردند و رویدادهای آتی این مسئله را نمایان ساخت.

ارتباط ناروشن سیاست خارجه ایالات متحده و اسلام گرایان افراطی اما برجای باقی ماند، به ویژه در عراق، لیبی و سوریه، سه کشوری که با رژیم های سکولار خود گروه های بنیادگرا را به طور گسترده سرکوب کرده بودند. حمله به عراق و اشغال آن، این کشور را ویران کرد، جان صدها هزار عراقی را گرفت و زیرساخت های اجتماعی و مادی ان را متلاشی ساخت. آمریکا با استراتژی تفرقه بینداز و حکومت کن، عامدانه اختلافات فرقه ای سنی و شیعه را دامن زد، و درنتیجه موجبات گسترش نفوذ سازمان سنی بنیان القاعده در عراق را فراهم آورد که خود پیش درآمد ظهور دولت اسلامی در عراق بود.

مداخله ایالات متحده و ناتو در لیبی در سال 2011 با به خدمت گیری عناصرمرتبط با القاعده به عنوان نیروهای زمینی خود مسئول از هم پاشیدگی سیاسی و جنگ داخلی امروز در این کشور است.

در سوریه، افراط گرایان اسلامی با کمک مالی سیا و متحدان امریکا مانند قطر و عربستان سعودی مسلح شدند و برای مبارزه با دولت بشار اسد که متحد ایران و روسیه بود اموزش دیدند. جبهه النصره، وابسته القاعده در سوریه، و داعش هر دو در ردیف دریافت کنندگان کمک های ایالات متحده قرار داشتند که داعش حتی به دنبال اشکال بنیادگرایانه تر از تروریسم اسلامی القاعده بود و بلافاصله از استقرار "خلافت" در متصرفات خود در شرق سوریه و غرب عراق خبر داد.

هنگامی که باراک اوباما در هفته گذشته از "نداشتن یک استراتژی واحد" برای مداخله آمریکا در سوریه سخن گفت، ناخواسته به تناقض در سیاست خارجی ایالات متحده اعتراف کرد. گروه دولت اسلامی عراق در حال حاضر رژیم دست نشانده مورد حمایت آمریکا در بغداد را تهدید می کند. اما همچنان متحد بالفعل آمریکا در کمپین براندازی رژیم اسد در سوریه باقی مانده است.

واشنگتن هنوز به دنبال این است که چطور نقشه غیرممکنی را عملی کند: چگونه جنگ با داعش را بدون صرف نظر از برکناری اسد پیش برد، که دیگر با تشدید تخاصمات میان امپریالیسم آمریکا و روسیه بر سر بحران اوکراین ضروری گشته است.

اوباما در اظهارات خود در کنفرانسی مطبوعاتی در استونی جنایات دولت اسلامی و گردن زدن دو روزنامه نگار آمریکایی و کشتار غیر نظامیان و زندانیان در شمال عراق را محکوم کرد. اما اوباما جنایات مشابه دولت اسلامی در برابر سربازان و غیر نظامیان در سوریه را محکوم نکرده بود.

اکنون از اخرین متحد آمریکا در مقابل اسد برای انجام آخرین خدمت به امپریالیسم امریکا استفاده می شود: جنایات دولت اسلامی بهانه ای است برای افزایش دخالتگری نظامی آمریکا در خاور میانه، از جمله تشدید حملات در عراق و در نهایت گسترش آن به خاک سوریه، و افزایش حضور نظامیان در مقیاس گسترده. تنها چند ساعت پس از قتل استیون ساتلوف، اوباما 350 نیروی دیگر را به بغداد اعزام کرد، علی ظاهر برای تقویت امنیت سفارت آمریکا نیروها را به 1100 نفر افزایش داده است.

دولت ایالات متحده تجاوز نظامی در خاور میانه را با حمله شدید به حقوق دموکراتیک در خاک خود توام خواهد کرد. دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا از پیش، تهدید دولت اسلامی عراق را بهانه ای برای زدودن اقدامات امنیتی در خیابان های بریتانیا و سرکوب مهاجران کشورهای خاورمیانه قرار داده است.

کارگران در ایالات متحده و در عرصه بین الملل باید سرسختانه در برابر تمام تلاش ها برای سوءاستفاده از جنایات دولت اسلامی به عنوان بهانه ای برای پیشبرد جنگ و سرکوب بایستند. امپریالیسم آمریکا، با پرورش تروریسم اسلامی، اکنون به دنبال بهره برداری از آن درجهت اهداف خود است. شکست بنیادگرایان اسلامی، مانند شکست تمام اشکال واپسگرایانه و خشونت آمیز سرمایه داری وظیفه طبقه کارگراست که باید بر شالوده برنامه ای سوسیالیستی و انترناسیونالیستی سازماندهی شود.