آخرین مقاله‌ها

فراسوی «بد» و «بدتر» /  گفت‌وگوی اندرو آراتو و نانسی فریزر / ترجمه‌ی ابراهیم محمودی

0 Comments

مشکل از نظر تحلیلی در این‌جاست که (نو)لیبرالیسم و فاشیسم واقعاً دو چیز متفاوت نیستند که یکی خوب و دیگری بد باشد، بلکه دو چهره‌ی عمیقاً به هم مرتبط نظام جهانی سرمایه‌داری هستند. گرچه آن‌ها به هیچ‌وجه به لحاظ هنجاری معادل هم نیستند، اما هر دو محصول آن نوع سرمایه‌داری بی‌قیدوبندی هستند که هر جا وارد شود، زیست‌جهان‌ها و زیست‌بوم‌ها را متزلزل ساخته، و در پس ردپاهایش، هم آزادی فردی را می‌توان دید و هم رنجِ بی‌حساب را. لیبرالیسم بیانگر جنبه‌ی اول این فرآیند، یعنی آزادی‌بخشی است؛ به منزله‌ی نقابی فریبنده که بر خشم و رنجِ ناشی از جنبه‌ی دیگر سرپوش می‌گذارد. در غیاب یک بدیل، این زخم‌ها به چرک نشسته و احساس خشم و رنج، همچون خون در رگِ هر نوعی از اقتدارطلبی جریان خواهد گرفت، چه آن‌ نوعی از اقتدارطلبی که واقعاً شایسته‌ی عنوان فاشیسم هست و چه آن‌هایی که مصرحاً فاشیستی نیستند. به عبارت دیگر بدون وجود چپ، مهلکه‌ی «توسعه‌ی» سرمایه‌دارانه صرفاً توانایی خلقِ نیروهای لیبرال و مخالفان اقتدارطلب‌شان را دارد که در یک همزیستی‌ تبهکارانه، با یکدیگر درمی‌آویزند. لذا (نو)لیبرالیسم نه پادزهر فاشیسم، که شریک جرمش است. [...]

خیزش فرودستان / گفت‌وگو با آصف بیات / ترجمه‌ی مهرداد امامی

2 Comments

توفان آخرین اعتراضات اجتماعی در ایران، به نظر می‌رسد که از منظر مقیاس نسبت به جنبش سبز سال 1388 تقریباً خیره‌کننده و گسترده‌تر است. اتفاقی که در روزهای اخیر روی داد، طغیان فرودستان در برابر شرایط اشتغال، قیمت‌ها، مسکن، محیط‌ زیست و گرانی است ـ منظور از فرودستان نیز ستم‌دیدگان، بی‌کاران، گروه‌های فاقدامنیت، کارگران، زحمت‌کشان و گروه‌های کم‌درآمدی است که هم دولت‌های اصلاح‌طلب و هم اصول‌گرا سرنوشت آن‌ها را در اختیار بازار آزاد قرار داده‌اند و از سیاست‌های اقتصادی متضرر شده‌اند. [...]

انقلاب نیکاراگوا / سعید رهنما

0 Comments

رهبری جبهه‌ی ساندینیست‌ها در طول یازده سالی که در نیکاراگوا در قدرت بود، به‌رغم اختلاف‌نظر‌ها انشعاب نکرد، دسته‌ای آن دسته‌ی دیگر را خائن نخواند، و کسی اعدام یا زندانی نشد. با آن‌که در عمل و در تصمیم‌ها اقلیت و اکثریتی وجود داشت، رهبری به «بلشویک» و «منشویک»، «اقلیتی» و «اکثریتی» و جز آن، که یکی از عوامل نابودی دیگر انقلاب‌های جهان بود، تقسیم نشد. و این از ویژگی‌های بی‌نظیر انقلاب نیکاراگوا بود. از مهم‌ترین ویژگی‌ها باور و تأکید رهبران انقلاب به دموکراسی، نه تنها در حرف و روی کاغذ بلکه در عمل بود. زمانی که با پشتوانه قوی مردمی و ارتش آزادی‌بخش قدرت سیاسی را گرفتند، و در حالی که هیچ یک از دیگر نیروهای سیاسی امکان رقابت با آنها را نداشتند، تقریباً تمامی این جریانات و حتی مخالفان خود را دعوت به مشارکت در دولت کردند. پاره‌ای از وزارت‌خانه‌ها به آن‌ها واگذار شد، و در نهاد قانون‌گذاری جدید، هر جریان سیاسی یک نفر نماینده داشت. [...]

صداهایی که شنیده نمی‌شود: ریشه‌های اجتماعی اعتراضات اخیر / فاطمه صادقی

2 Comments

اعتراضات اخیر در ایران بسیاری را در شوک فرو برد. اما نوعاً شاهد آن بودیم که برخی از فعالان سیاسی عمدتاً در میان اصلاح‌طلبان، به جای تلاش برای فهم آنها، به موضع‌گیری در برابر آن‌ها پرداختند و تقبیح‌شان کردند. در این نوشته، تلاش می‌کنم نشان دهم که این اعتراضات، سوای عوامل دیگر، برخاسته از احساس عمیق تبعیض و به‌حال‌خودرهاشدگی جامعه بود که به تضعیف سازوکارهای رفاهی و، در عوض، تشدید سازوکارهای حاکمیتی در سال‌های اخیر ربط وثیق داشت. منظور از سازوکارهای حاکمیتی آن دسته از سیاست‌گذاری‌­ها و نهادهایی‌اند که سه هدف عمده دارند: نخست، اقناع فکری و ایدئولوژیک؛ دوم، نظارت بر شهروندان و رصد فعالیت آن‌ها جهت ایجاد اطاعت و ازبین‌بردن انگیزه و مجال اعتراض؛ و سوم، سرکوب. [...]

 چشم‌اندازهای خیزش اعتراضی کنونی

0 Comments

توسعه‌ی سریع حرکت‌ها و خیزش‌های اعتراضی جاری طی پنج روز در بخش اعظمی از کشور، ناظران و حتی کنشگران این اعتراضات را حیرت‌زده کرده است. تاکنون برخی گمان‌ها در مورد زمینه‌ها و عوامل بروز این ناآرامی‌ها مطرح شده است. به نظر می‌رسد در این گمان‌زنی‌ها از سویی شاهد خوش‌بینی مفرطِ تحول‌خواهان درباره‌ی پی‌آمدهای فوری خیزش کنونی و از سوی دیگر برداشت توطئه‌اندیشانه‌ی اصلاح‌طلبان و پروپاگاندای رسانه‌ای آنان هستیم که به شکلی کاملاً سازمان‌دهی شده این گمان را ترویج می‌کنند که جناح مقابل برای تضعیف دولت دوازدهم به سازمان‌دهی این اقدامات دست زده؛ برداشتی که بیش از هر چیز نشان‌دهنده‌ی بن‌بست سیاسی تمام‌عیار اصلاح‌طلبان و افول حیات سیاسی آنان است. در یادداشت حاضر تلاش می‌شود برخی مضامین اصلی برای شناخت ویژگی‌های خیزش کنونی و راه‌های فرارفتن از آن مطرح شوند؛ با این توضیح که ما در ایران علاوه بر تجربه‌ی انقلاب سال 1357، جنبش‌های دهه‌های متعاقب آن، ازجمله حرکت‌های دانشجویی سال 1378 و نیز جنبش سبز در سال 1388، را پشت سر گذاشته‌ایم و در منطقه‌ای زندگی می‌کنیم که تجربه‌ی «اسقاط النظام» در بهار عربی را با همه‌ی پی‌آمدهای تلخ آن از نزدیک دیده‌ایم، از این رو منطقی است که با نگاهی ریشه‌ای‌تر به تحولات جاری بنگریم. [...]

اقتصاد سیاسی نابرابری درآمدی در ایران / پرویز صداقت

1 Comment

در سال 1357 انقلابی در ایران رخ داد که یکی از هدف‌های اصلی آن، چنان‌که مطرح شده، چنان‌که دیدیم و شاهد بودیم و چنان‌که جوان‌تر‌ها خواندند و شنیدند، عدالت اجتماعی بود. اما امروز پس از گذشت حدود چهار دهه از انقلاب، نه‌تنها گام مؤثری درجهت عدالت اجتماعی برداشته نشده بلکه به‌طور مشخص وضعیت توزیع درآمد به سطوح نابرابر بسیار خطرناک و نگران‌کننده‌ای افزایش پیدا کرده که نشان داده اساساً انقلاب در تحقق این هدف نتوانسته موفق شود. تلاش می‌کنم توضیح بدهم چه عواملی باعث عدم‌تحقق این هدف اعلام‌شده‌ی جنبش‌های مردمی سال 57 بوده. عوامل مؤثر بر این نابرابری درآمدی را ابتدا در سطوح نهادها و ساختارها بررسی می‌کنم و در ادامه در سطوح مرتبط با سیاست‌ها، برنامه‌ها و کل مجموعه راهکارهایی که مدیران اجرایی و قضایی و قانونی در سه دهه‌ی گذشته دنبال کرده‌اند... حاصل آن‌که وضعیت امروز شبیه کلاف سردرگمی شده که مسیر برون‌رفت از این کلیت آسان نیست. برون‌رفت در حقیقت تغییر کلی ساختارها را می‌طلبد و همان‌طور که تجربه‌ی قدرتمندترشدن هر چه بیش‌تر نهادهای فرادولتی در سه دهه‌ی گذشته نشان داده «اصلاحات» از پس آن بر نمی‌آید و بر نخواهد آمد. [...]

ستیز بین دست‌­فروشان خیابانی و مقامات محلی / رجب وارچین / ترجمه‌ی مهرداد امامی

0 Comments

مسئله‌­ی دست‌­فروشی در حوزه‌­ی علوم اجتماعی و سیاسی به‌­ویژه در زبان فارسی یکی از مغفول‌­مانده‌­ترین حیطه‌­های پژوهشی است. پرداختن به این حوزه بدون عطف توجه به سویه‌­های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی آن در محیط‌­های شهری گوناگون راهی به چیزی بیش از کلی‌­گویی‌­های بی‌­نتیجه نمی‌­برد. فقدان پژوهش‌­های موردی و تطبیقی در حوزه‌­ی دست‌­فروشی به‌­ویژه در زبان فارسی یکی از برجسته‌­ترین ضعف‌­های مطالعاتی است. حتی در حوزه‌­ی ترجمه نیز به جز یکی دو اثر برجسته و چند گزارش جسته­‌گریخته منابع چندانی برای رجوع وجود ندارند. ترجمه‌­ی متن حاضر به سه دلیل انجام شده است: نخست، بررسی وضعیت دست­فروشی در پایتخت ترکیه، آنکارا به‌عنوان یکی از پیشرفته­‌ترین کلان‌­شهرهای نولیبرال منطقه­‌ی خاورمیانه می‌­تواند بینش‌­های سودمندی جهت تحلیل وضعیت دست­‌فروشان در تهران به دست دهد. تهران و آنکارا نه فقط به‌عنوان دو پایتخت سیاسی، بلکه به مثابه‌­ی کانون سیاست‌­های نولیبرال شهری در رقابتی آشکار قرار دارند و وضعیت توسعه‌­ی شهری آنکارا، به دلیل قدمت بیش‌تر پیاده‌­سازیِ سیاست‌­های نولیبرالی در آن به گونه‌­ای است که می­‌تواند به نحوی آیینه‌­ی تحولات آتی در تهران باشد. دوم، از نظر نویسند‌‌ه‌­ی این سطور، مسئله‌­ی دست­فروشی و موقعیت دست‌­فروشان، آن‌­گونه که طرفداران بازار آزاد و اسطوره­‌های «کارآفرینی» مدعی‌­اند، قابل فروکاست به «انتخاب عقلانی» کنش­گران حاضر در بازار آزاد نیست، بلکه از دل تقلای نیروهای بالقوه‌­ی کار برای دست­‌یابی به معیشتی حداقلی ناشی می­‌شود و فهم این پدیده در گرو فهم سازوکار تولید و انباشت سرمایه و پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی آن است. از این رو، دست­‌فروشی نه صرفاً مقوله‌­ای اقتصادی بلکه پدیده­‌ای مرتبط با اقتصاد سیاسی دولت‌­ها و امتداد سیاست‌­گذارانه‌­ی آن‌­ها در چارچوب فعالیت­‌های شهرداری­‌هاست. از همین‌­روست که برخورد بین «عوامل سدّ معبر شهرداری» با دست‌­فروشان که نتایج متفاوتی دارد نه‌تنها قابل تقلیل به «رفتار خشن فردی مأموران» نیست بلکه تنها در ارتباطش با سرکوب نیروهای بالقوه‌­ی کار و تهی‌دستان شهری است که معنادار می‌شود. سوم، آن­چه ما در ایران به‌طور کلی و در تهران به‌طور مشخص از تصویر دست­فروشی در ذهن داریم، بیش‌تر مربوط به دست­فروشان کنار خیابان یا پیاده‌­روها می‌­شود. [...]

طبقه و ملت: مسایل ناسیونالیسم سوسیالیستی / ژرژ شوارتس مانتل / ترجمه‌ی امید پایدار

0 Comments

قدرت ناسیونالیسم را می‌توان برحسب انعطاف‌پذیری مفهوم ملت توضیح داد که این مفهوم را می‌توان به شیوه‌های کاملاً متفاوت و با معانی سیاسی گوناگون تعریف کرد. سوسیالیسم، در تئوری و عمل، باید در برابر جذابیت و قدرت ناسیونالیسم واکنش نشان دهد. یک واکنش احتمالی، پذیرش و رشد شکلی از ناسیونالیسم چپ‌گرا بوده است و این امر عمدتاً با نمونه‌های برگرفته از افکار سوسیالیستی فرانسه، در دوره‌ی پیش از سال 1914 به تصویر کشیده می‌شود. از یک‌سو، این شکل از ناسیونالیسم سوسیالیستی چه به لحاظ نظری و چه از حیث عملی نقاط قوت خود را دارد، و از دیگر سو، بحث‌هایی برمی‌انگیزد که مهم‌ترین آن‌ها را می‌توان پیچیدگی تفکیک ناسیونالیسم چپ از ناسیونالیسم راست ـ با خواست‌های ضدامپریالیستی و ضددموکراتیک‌ آن ـ به‌شمار آورد. [...]

گوسفند گناه‌­خَر؛ تأملی در مورد اعدام در جرایم مرتبط با مواد مخدّر / مهدی سمائی

1 Comment

فقر محصول بی‌‌عدالتی در جامعه است و فقیر بر علل فقرش تسلطی ندارد، بنابراین نمی‌‌توان او را به خاطر فقرش شماتت کرد. اصولاً جامعه است که فرد را به فقر می‌‌کشاند و بنابراین جامعه نباید مسئولیتش را نادیده بگیرد؛ از سوی دیگر، فقر بر کارکرد شناختیِ فقیر اثر منفی می‌‌گذارد، طوری که ممکن است او در اثر فشار ناشی از فقر، به طور غیرعقلانی تصمیم‌‌گیری کند، و از جمله، مرتکب جرایم مرتبط با مواد مخدر شود. بنابراین، هرچقدر هم که مجازات سنگین باشد، فقر باعث می‌‌شود که فقیر نتواند سود و زیان رفتارش را به‌درستی بسنجد؛ به علاوه، در بیش‌تر موارد، دست نظام عدالت کیفری تنها به فقرا می‌‌رسد، و ثروت‌مندان به رغم ارتکاب جرم، معمولاً به طرق مختلف از مجازات می‌‌رهند. جدا از قصد قانون‌گذار و قضات، نتیجه‌ی کار آن‌ها، کوشش جمعی برای اعدام فقرا بوده است. در نتیجه، جامعه خودش افراد را به فقر می‌کشاند، و فشار ناشی از این فقر، شرایط را برای تصمیم به ارتکاب جرم، مهیا می‌‌سازد. با دقت بنگرید! در مراسم اعدام، در واقع شاهد این ماجرا هستیم: جامعه‌‌ای که پیش‌تر به گونه‌ای «ناعادلانه» فرد را به فقر کشانده است، اکنون به‌کلی بر گناهان خودش چشم می‌پوشد، و به وسیله‌ی مقامات قضایی‌‌اش، به طور رسمی همه‌ی گناهان را به گردن فقیر می‌‌اندازد. [...]

تکوین طبقه‌ی کارگر / محمد مالجو

0 Comments

هم‌دلی تامپسون با تهی‌دستان و فرودستان و دگراندیشان و دگرباشان و آرمان‌هاشان به‌هیچ‌وجه به این‌جا نمی‌رسید که تقدیس‌شان کند. اگر آرمان‌هاشان را والا می‌انگاشت، اما خطاهاشان را هم‌دلانه به تیغ نقد می‌کشید، بس بی‌محابا، بدون واهمه از جزم‌اندیشان. تکریم جان‌های شیفته‌ای که برای تحقق آرمان‌های والا در گذشته‌ها به خاک و خون درغلطیدند در تقدیس‌شان نیست، در شناسایی نقصان‌هاشان و اجتناب از تکرار خطاهاشان در اکنون است. نقد پیش‌گامانی که دردمندانه رزمیدند اما متأسفانه شکست خوردند شرم‌آور نیست. آن‌چه شرم‌آور است تقدیس‌شان و افتادن در دام انواع مقدس‌سازی‌ها است. نیفتادن در این دام البته مستلزمِ روشن‌نگری است؛ به وام از کانت، مستلزم خروج آدمی از نابالغی به تقصیر خویشتن خویش. تاریخ‌نگاری تامپسونی همین را به ما می‌آموزد. [...]

زنـان ۱۹۱۷ / مِگان ترودل / ترجمه‌ی راستین عالمی

0 Comments

زنان نقشی اساسی در انقلاب 1917 ایفا کردند و دوشادوش مردان تاریخ‌ساز شدند، آن هم نه به‌عنوان تماشاچیانی منفعل یا غیرسیاسی بلکه به‌مثابه مشارکت‌کنندگان شجاعی که حضورشان برای نفیِ سرکوبِ سازمان‌یافته‌ای که دچارش بودند از اهمیت انکارناپذیری برخوردار بود. تماشای انقلاب از چشم زنان ما را به خوانشی غنی‌تر از بقایایِ آن‌چه کماکان دگرگون‌سازترین لحظه‌ی تاریخی برای زندگی‌‌های زنان باقی مانده است خواهد رساند. [...]

انقلاب یتیم: معنای اکتبر ۱۹۱۷ / الکس کالینیکوس / ترجمه‌ی بهرنگ نجمی

0 Comments

اما، دریغا که انقلاب شکست خورد. این ما را به جایی می‌برد که، هم‌راه با دانیل بن‌سعید، وارد آن شدیم: «پایان یک چرخه‌ی بزرگ.» نخست آن‌که، اتحاد شوروی سرانجام قربانی همان منطق رقابت اقتصادی و ژئوپلیتیکی شد که خود از آن شکل گرفت. اما تا اندازه‌ای به‌سبب سرمایه‌گذاری ایدئولوژیک بسیاری از چپ‌ها ـ حتا از میان منتقدان استالینیسم ـ روی اتحاد شوروی به‌مثابه‌ی نوعی بدیل در مقابل سرمایه‌داری، ولو کج‌وکوله و از ریخت‌افتاده، انقلاب‌های ۹۱-۱۹۸۹ دامنه‌ی یورش نولیبرالیسم جهانی را بیش از حد گسترده ساخت. اکنون اما سرمایه‌داری نولیبرال خود در بحران عمیقی دست‌وپا می‌زند؛ نه فقط به‌علت ورشکستگی سال‌های ۸-۲۰۰۷ و پی‌آمدهایش، بل هم‌چنین به‌خاطر بی‌زاری و سرکشی علیه حزب‌های طبقه‌ی حاکم. این امر زمینه‌ی مناسبی فراهم می‌کند تا باردیگر تأکید شود که انقلاب اکتبر هم‌چنان در لحظه‌ی حاضر دارای اهمیت است. [...]