آخرین مقاله‌ها

بحرانِ تئوری و بحرانِ چشم‌انداز تاریخی / کمال خسروی

1 Comment

صورت‌بندی بحرانِ چپ در این اظهار که: هم تئوریِ انتقادی در بحران است و هم چشم‌اندازِ تاریخیِ رهاییِ انسان، ظاهری همان‌گویانه دارد. وقتی گفته می‌شود که بن‌بست تئوری و پراتیک انقلابی برای برانداختن روابط موجود و حاکم بر جهان ــ‌روابطی که متضمن سلطه و استثمارند‌ــ از یک سو ناشی از بحران تئوری و از سوی دیگر منتج از ناروشنی و ابهامِ چشم‌اندازِ تاریخیِ رهایی است، به‌نظر می‌رسد یک معنا دوبار تکرار شده است. زیرا، بحران تئوری انتقادی، تئوری‌ای که داعیه‌ی شناخت و نقد علمی وضع موجود را همهنگام دارد، می‌تواند ظاهراً ـ‌ـ‌یا بطور صوری‌ــ بدین معنا نیز تلقی شود که نیروهای انقلابی درون جامعه برنامه و چشم‌انداز معینی ندارند. پرده برداشتن از این ظاهرِ همان‌گویانه، اهمیت و معنای متدلوژیک این درک یا این صورتبندی از بحران چپ را آشکار خواهد کرد. [...]

درباره‌ی رهایی زنان در دیدگاه مارکس و انگلس /  پرادیپ بکسی/ ترجمه سارا یوسف‌پور

0 Comments

متنی که در ادامه می‌خوانید، بازخوانی اثر ماکسیمیلیان روبل درباره‌ی سیر تکامل نظرات مارکس و انگلس در باب رهایی زنان است. روبل طرح این مقاله را مدت کوتاهی پیش از مرگش در 1996 آماده کرد. این اثر یک روایت گاه‌شمارانه است. اما آن‌طور که شایسته‌ است به آن توجه نشده است. [...]

گشایش یا انسداد سیاسی؟ / پرویز صداقت

4 Comments

برخلاف آن‌چه در بدو امر به نظر می‌رسد آرایش سیاسی موجود نه نشانه‌ی گشایش که حاکی از یک انسداد ساختاری بین دو جناح محافظه‌کار و میانه‌رو است. این دو هیچ‌کدام راهی برای چالش‌های بنیادی موجود در اقتصاد سیاسی ایران ندارند. تنها راه برون‌رفت، توسعه‌ی نهادهای جامعه‌ی مدنی، تشکل‌های مستقل، رسانه‌های مستقل است برای این که بتوانیم در فضای دوقطبی موجود صدای سومی ایجاد کنیم، صدایی که شنیده بشود و بتواند در عرصه‌ی جامعه‌ی مدنی خواسته‌های خودش را پیش ببرد. [...]

ضداروپامداریِ اروپامدار / الن میک‌سینزوود / ترجمه‌ی صادق فلاح پور و علیرضا خزائی

0 Comments

سرمایه‌داری یک شکلِ اجتماعیِ تاریخاً خاص است با منطق نظام‌مند و متمایز و نیز تناقض‌های خاصِ خود، که ازطریق فرایندهای قابل‌درکِ تغییرات، در یک زمان و مکان مشخص و بنابه دلایلِ تاریخیِ مشخص، به‌وجود آمده است. این نکته از اهمیتی حیاتی‌ برخوردار است؛ نه‌تنها به این دلیل که ما برای مبارزه با این نظام به درک آن خاص‌بودگی‌ها نیاز داریم؛ بلکه به این دلیل که درک و فهم سرمایه‌داری به این شیوه، واجدِ ظرفیت‌هایی عمیقاً رهایی‌بخش است، و به‌علاوه به این دلیل که بدون چنین درکی، سوسیالیسم درواقع تصورناپذیر است. [...]

پاسخی کوتاه به دو انتقاد / کمال خسروی

0 Comments

به دو نوشتارِ من پیرامون آنچه «دیالکتیک دستگاهمند» یا «دیالکتیک جدید» نامیده می‌شود، یکی درباره‌ی ریشه‌ها و مبانی نظری آن تحت عنوان «دیالکتیک دستگاهمند: هیاهو برای هیچ؟» و دیگری درباره‌ی مهم‌ترین بحث‌ها و مشاجرات نویسندگان متعلق و منسوب به این «گرایش» تحت عنوان «سبکیِ تحمل‌ناپذیرِ بار دیالکتیک»، دو انتقاد نوشته شد: یکی از سوی امین حصوری ... و دیگری از سوی محمد عبادی‌فر،... [...]

شبح فمینیسم هویت‌گرا بر مطالعات جنسیت در ایران / سميه رستم‌پور

0 Comments

آن‌چه در ایران با نام فمینیسم یا مطالعات جنسیت معرفی و ترویج می‌شود، بیش از هرچیز وام‌دار سنت آنگلوساکسون، خصوصاً امریکا، است و سنت فرانسوی (همچنین سایر سنت‌ها، از جمله سنت کشورهای جنوب و آسیای شرقی) در ایران تا حد زیادی ناشناخته و مهجور باقی مانده است. اهمیت این موضوع بیش از هرچیز به چشم‌اندازهای متفاوتی برمی‌گردد که در محتوای هریک از این جریانات نهفته است؛ با توجه به این‌که سنت‌های مختلف، مسأله‌ی زنان و جنسیت را نیز به شیوه‌های متمایز بغرنج می‌کنند، روی آوردن یا تأثیرپذیری از هریک از آن‌ها می‌تواند به شکل نظری و عملی، پیامدهای جداگانه‌ای برای جنبش زنان و مطالعات جنسیت در ایران، برای ساختن سنتی منحصربه فرد و پیوندخورده با تاریخ سیاسی ـ اجتماعی خود، داشته باشد. [...]

چرا مارکسیسم؟/ کمال خسروی

2 Comments

برای مارکسیست بودن، تسلیم شدن به مارکسیسم‌ها ضروری نیست. نگاه و کنش انتقادی و دگرگون‌ساز به مارکس و مارکسیست‌ها و تاریخِ واقعی آن‌چه زیر پرچم مارکسیسم رقم زده شده است، کافی است. این شرط‌ها برای مارکسیست بودن کافی‌اند، حتی اگر همه لازم نباشند. [...]

جهش نولیبرالیستی / فرانکو براردی بیفو / ترجمه‌ی فرنوش رضایی و ساسان صدقی‌نیا

0 Comments

سرمایه‌داری همیشه تأثیری تعیین‌کننده بر صور گوناگون اندیشه، ادراک و عواطف اعمال کرده است. اما در تاریخ صنعتیِ گذشته، این تاثیر در حوزه‌ی سیاسی و ایدئولوژیک، با توجه به فرآیند ارزش‌افزایی، همچون یک پدیدار با تمامی جوانبِ خارجی‌اش، مشاهده مي‌شد. امروزه، برعکس، این تأثیر به شكل مستقیم‌تری اعمال مي‌شودد. این موضوع، قبل از هر چیزی، از طریق القای ضرب‌آهنگی است که از حوزه‌ي فنی به حوزه‌ي شناختی حاصل مي‌شود و سپس از «شناخت» به «حوزه‌ی تولید» انتقال مي‌يابد. [...]

کج‌اندیشی‌های اونو و پیروانش در خوانش و روش «سرمایه» / حسن آزاد

0 Comments

سکین یکی از شارحان مکتب اونو مدعی است: «مشارکت اصلی اونو در اقتصاد سیاسی مارکسی، اصلاح کامل کتاب «سرمایه» یا ارائه‌ی دیالکتیک سرمایه هم‌چون نظریه‌ی سرمایه‌داری ناب است.» این نوشتار به معرفی شیوه و مختصات خوانش اونو از «سرمایه» می‌پردازد، و در عین حال اصلاح‌ها و تجدیدنظرهای این مکتب را در پیوند با تصحیح کتاب «سرمایه» در بوته‌ی آزمون قرار می‌دهد. فراتر از آن، در پرتو این سنجش، قرائتی اثباتی و استوار بر متن و مراد مارکس هرچند به‌طور فشرده، از ساختار و روش او ارائه می‌کند. [...]

شکل‌­گیری سوژه در اندیشه‌ی ارنستو لاکلائو / پریسا شکورزاده

0 Comments

به باور متفکران پسامارکسیست، مفهوم سوبژکتیویته و طبقه دیگر نمی­‌تواند جایگاه خود را در نظریه‌ی مارکسیستی حفظ کند. به همین ترتیب ارنستو لاکلائو به‌عنوان متفکر پسامارکسیستی که نقطه‌­ی عزیمت کار فکر‌‌‌‌ی‌­اش سنت مارکسیستی بود، به نقد و واسازی مقوله­‌ی طبقه و سوژه‌­ی کنش­گر در اندیشه‌ی مارکسیستی پرداخت. همچنین کوشید در حین فاصله گرفتن از سوژه­‌ی اجتماعی (فردی و جمعی) در نظریات مارکسیستی، سوژه‌­ی تجربه‌­گرایی و عقل‌‌گرایی مطرح در فلسفه را نیز پشت سر بگذارد، هم از ساختارگرایی آلتوسری رها شود و هم از سوژه­‌ی استعلایی فلسفه‌­ی مدرن. این مقاله بر آن است تا صورتبندی تازه‌­ای از نظریه‌­ی سوژه‌ی لاکلائو ارائه دهد. [...]

آینده، پس از پایان اقتصاد / فرانکو براردی بیفو / ترجمه‌ی آیدا علیزاده و کیوان مهتدی

1 Comment

فرهنگ مدرنْ توسعه‌ی اقتصادی را هم­‌ارز و معادلِ آینده قرار می‌‌دهد. به همین خاطر، برای اقتصاد‌دانان غیرممکن است که آینده را مستقل از رشد اقتصادی تصور کنند. اما این یکسان‌سازی باید کنار گذاشته شود و مفهوم آینده مورد بازاندیشی قرار بگیرد. ذهنیت اقتصادی نمی‌تواند این جهش را به بُعد جدیدتر انجام دهد، یعنی نمی‌تواند این تغییر پارادایمی را درک کند. از همین رواقتصاد در وضعیت بحرانی به سر می‌برد و خِرد اقتصادی نمی‌تواند با این واقعیت نوین سازگار شود. نشانه‌­سازیِ مالیِ اقتصاد یک ماشین جنگی است که هر روز منابع اجتماعی و مهارت‌های فکری را نابود می‌­کند. [...]