بحرانِ تئوری و بحرانِ چشمانداز تاریخی / کمال خسروی
صورتبندی بحرانِ چپ در این اظهار که: هم تئوریِ انتقادی در بحران است و هم چشماندازِ تاریخیِ رهاییِ انسان، ظاهری همانگویانه دارد. وقتی گفته میشود که بنبست تئوری و پراتیک انقلابی برای برانداختن روابط موجود و حاکم بر جهان ــروابطی که متضمن سلطه و استثمارندــ از یک سو ناشی از بحران تئوری و از سوی دیگر منتج از ناروشنی و ابهامِ چشماندازِ تاریخیِ رهایی است، بهنظر میرسد یک معنا دوبار تکرار شده است. زیرا، بحران تئوری انتقادی، تئوریای که داعیهی شناخت و نقد علمی وضع موجود را همهنگام دارد، میتواند ظاهراً ــیا بطور صوریــ بدین معنا نیز تلقی شود که نیروهای انقلابی درون جامعه برنامه و چشمانداز معینی ندارند. پرده برداشتن از این ظاهرِ همانگویانه، اهمیت و معنای متدلوژیک این درک یا این صورتبندی از بحران چپ را آشکار خواهد کرد. [...]