امروز: سه شنبه, ۳۱ فروردین , ۱۳۹۵
مطالب بخش عمومی برای انعکاس نظرات گوناگون درج ميشود و لزوما ديدگاههای روشنگری را بازتاب نميدهد
عمومی
Print Friendly

 

دوستان و همکاران گرامی. این متن را با مسوولیت کامل و در مقطعی مینوسیم که موجی مبتنی بر جو سازی به راه افتاده و گویی هر که بگوید ” پادشاه لباس به تن ندارد حرامزاده است! ” . ما نویسندگان این متن باور داریم برای تاکید بر منافع جمعی اگر لازم باشد باید بر خلاف جو سازی ها، واقعیت را گفت اگر گفتنش سخت باشد.

این روزها چند بیانیه دیده ایم که برخی در عنوان و برخی در متن از بیانیه مشترک صادر شده توسط اسماعیل عبدی و جعفر عظیم زاده حمایت کرده اند. در نگاه اول همه چیز مثبت به نظر میرسد عملا اما اینطور نیست.

نخست تاکید کنیم که ما، معلمان را بخشی از بدنه ی طبقه کارگر میدانیم و به نظر ما اتحاد معلمان با پرستاران و یا کارگران شاغل در کارخانجات و خدمات و غیره یک امر ضروری است و هیچ کدام بدون سازمایابی مستقل از دولت و کارفرما و اصولا مستقل از سرمایه داری و نیز بدون اتحاد بین تشکل هایشان موفق به کسب مطالبات خود نخواهند شد. ممکن است به صورت انفرادی این یا آن بخش از طبقه موفق شود اما کوتاه مدت است و در دراز مدت چاره ای جز اتحاد نیست.

همچنین اضافه کنیم ما  موافق بوده و هستیم که بیانیه، نوشته ها و اعلام مواضعی مشترک از سوی کانون با تشکل های مستقل کارگری منتشر شود؛ با حفظ تمام ملاحظات لازم.

اما چرا از بیانیه عظیم زاده و عبدی حمایت نمیکنیم؟

پس از انتشار این بیانیه مشترک که تا آنجا که از سرکوب  فعالین و تشکل های مختلف صنفی و طبقاتی گزارش میدهد و به مصایب و مشکلات معیشتی و غیره می پردازد و خواستار رفع این مشکلات میشود، محتوای درستی دارد اما نکات غلط و اساسی در این بیانیه وجود دارد که اثرش بیشتر از نکات مثبت فوق الذکر است. در این روزها ما، عکس العمل هایی دیدیم که متاسفانه هیچ کدام به نکات برجسته ای که در این میانه وجود دارد دقت نکرده اند.

 به دو دسته مشکل عمده در این بیانیه دقت کنید تا متوجه ظرافت های ” گُل درشت ” پشت این بیانیه شوید. ظرافت هایی که استخوان بندی و هدف اصلی بیانیه است.

۱-اشتباه عمده ی نویسندگان بیانیه چیست؟

در آستانه ی ۱۲ اردیبهشت که مشترکا روز جهانی کارگر و روز معلم است و انتظار میرود تشکل های مختلف کارگری و معلمان بتوانند بیانیه های مختلف و متحدانه ای را صادر و اعلام مواضع کنند، بیانیه دو نفره بیرون می آید. دو شخص و نه دو تشکل.

سوال از آقای عظیم زاده و عبدی این و بیش از آن از آقای عظیم زاده این است: اگر هدفتان تنها شخص عظیم زاده و تشکلش نیست چرا در متن بیانیه فقط از اتحادیه آزاد نام برده میشود؟ آیا عظیم زاده که به خوبی نام فعالین کارگری زیر حکم را میشناسد و ادعای دوستی و همکاری با انها میکند نمیتوانست در آستانه ی روز جهانی کارگر که باید همه ی تمرکز بر اتحاد و عمل مشترک و جمعی باشد نامی از دیگر کارگران زیر حکم و تحت تعقیب قضایی را نیز در بیانیه وارد کند؟ چرا بیانیه به نوعی تنظیم شده که با کسب اعتبار از نام اسماعیل عبدی و اعتبار کانون های صنفی معلمان، آقای عظیم زاده فقط نام خود و تشکلش را برجسته و تبلیغ کند؟ آیا هدفی جز خود بزرگ کردن در این کار وجود دارد؟

آیا عظیم زاده نمیتوانست اعلام اعتصاب غذای خود را با هدف برجسته کردن نام این همه فعال کارگری زیر سرکوب منتشر کند؟

آیا واقعا هدف این بیانیه تا جایی که به عظیم زاده ربط دارد تقویت اتحاد است و یا چهره سازی برای خود؟

عظیم زاده، به خوبی میداند چه میکند و به همین خاطر است که هیچ مشورتی با دیگر فعالین کارگری و تشکل های کارگری نکرده است.( اگر کسی میگید این ارتباط و مشورت لازم نیست پس حتما از تلاش بی وقفه ای که از سوی دوستان آقای عظیم زاده و فشاری که با استفاده از “حالا اشتباه شده شما بیایید و این بار حمایت کنید” بر دیگر تشکل ها وارد شده بی خبر است. این دوستان خود را بی نیاز از تشکل ها نیمدانند. اگر مشورت میشد و آقای عظیم زاده هم قصد مشورت و کار جمعی داشت- که ندارد- حتما اقدام معقول و مناسب و جمعی تری در بیانیه منعکس میشد) اما اشتباه عبدی- احتمالا- تنها بی خبر بودن اوست. احتمالا فقط نیت خوب باعث افتادن در این چاله شده است. ولی ای کاش ایشان نیز قبل از این اقدام مشورتی با دوستان خود در کانون صنفی میکرد.

یک دوست فعال کارگری میگوید: ” بیانیه صادر شده هیچ چیز عجیبی و تازه ای برای ما ندارد؛ همان رویکر شخص گرایانه و تک روی همیشگی عظیم زاده است. قبلا ایشان با یک سندیکای کارگری این امر را به پیش میبرد اما از وقتی روشش دیگر جواب نداد حالا به سراغ کانون های صنفی رفته تا بلکه  خودبزرگ نمایی خویش را با استفاده از اعتبار انها دنبال کند”

۲-عظیم زاده و مار پله ی منچ !

به محض انتشار بیانیه و متوجه شدن نکات ضعف اساسی در رویکردی که نویسندگان بیانیه اتخاذ کرده اند با چند تن از دوستان در میان فعالین کارگری صحبت کردیم. هر کدام جداگانه مباحثی را درباره ” اتحادیه آزاد کارگران ایران” و شخص آقای عظیم زاده مطرح کردند. نخست اینکه ایشان و تشکلش در سال های اخیر منشا بسیاری از اختلافات در میان فعالین کارگری بوده اند.( امید است این اختلافات را در کانون های صنفی دامن نزنند). یکی از فعالین میگوید: هنگامی که در یکی از فعالیت های مربوط به یکی از سندیکاهای کارگری، آقای عظیم زاده میدید که دوستان سندیکا با دیگر فعالین کارگری نیز ارتباط دارند نخست شروع به شک براندازی علیه آنها کرد و سپس نزد آن دوستان سندیکایی گرای امنیتی علیه آن فعالین داد و مشخصا در دو شرایط مختلف و نسبت به دو موضوع مختلف حتا در ایجاد این شایعه که فلان فرد و بهمان تشکل بخشی از فلان جریان سیاسی برنداز است نقش اول را همین آقای عظیم زاده داشت.

ایشان(آقای عظیم زاده ) در فعالیت یکی از سندیکاهای کارگری به منظور اینکه امضای اتحادیه آزاد را با آن سندیکا – در  بیانیه های مشترک-داشته باشد و برای تشکلش اعتبار کسب کند با یکی از بد سابقه ترین افراد اخراجی آن سندیکا که در واقع سایت و ایمیل سندیکا را گروگان گرفته بود و همگان از همکاری وی با دستگاه امنیتی خبر داشتند دوستی میکرد و از وی حتا حمایت کرد و دوستیش را با ان فرد ادامه داد تا بتواند بیانیه هایی با امضای مشترک سندیکا و اتحادیه آزاد را با کمک آن فرد کسب کند. در این راه ایشان هیچ اهمیتی به اعضای سندیکا و نگرانی شان و عدم رضایتشان نداشت و تنها هدف شخصی خود را با آن فرد بد نام و اخراجی از سندیکا پیش میبرد.

روش فعالیتی ایشان و اتحادیه آزاد مبتنی بر موج سازی، اغراق، بزرگ نمایی در مورد خود، اتفاقات کارگری و نیز برجسته کردن چهره ی خود و اعضای تشکل شان است.

مثال: تجمع هزار نفر از مال باختگان یک پروژه ی اقتصادی در جلوی مجلس در حال برگزاری است. ۷ نفر از اعضای اتحادیه آزاد بدان جا میروند پلاکارد اتحادیه آزاد را باز میکنند، عکس میگیرند و بعد گزارش میکنند که: تجمع هزار نفری در دفاع از شعارهای ما و به فراخوان ما در جلوی مجلس !

خانه کارگر، منفورترین تشکل حکومتی است که برای تشکل های مستقل کارگری معنی خیات مستقیم و تاریخی به کارگران دارد. آقای عظیم زاده و اتحادیه ازاد به هدف کمک به پروژه های بزرگنمایی و اغراق در اعداد و ارقام و گزارشات، در حین یکی از پروژه های جمع آوری امضا برای افزایش دستمزد، با خانه کارگر همکاری صمیمانه و طولانی مدت داشتند. و حتا خانه کارگر به صورت تشکیلاتی و با ارسال نامه ی رسمی به همکاران خود در شهرستان ها از انها خواست با ” اتحادیه آزاد ” همکاری کنند تا بتوانند امضا جمع آوری کنند.

اتحادیه آزاد و چند نفر عضو فعال آن- کمتر از انگشتان دست یک نفر- باور دارند باید در هر دستگیری، عضو دستگیر شده را به عنوان رهبر به جامعه معرفی کرد. رهبر سازی و چهره سازی علاوه بر اینکه جزو سنت همیشگی آنها بوده در اولین بیانیه اتحادیه ازاد در حمایت از بیانیه مشترک عبدی-عظیم زاده نیز به خوبی دیده میشود که از این دو به عنوان “رهبران زندانی” نام می برد. بلافاصله یکی دیگر از اعضای اتحادیه نیز متنی منتشر میکند و در آن از “رهبرانمان” را تنها نمیگذاریم مینویسد.

دوستان عزیز و دلسوزان و فعالین تشکل های صنفی و طبقاتی !

آدم های فعال  را با روش های مجازی تا سر حد رهبر بالا بردن عواقب تلخی دارد. اگر آنها را دوست داریم حتا اگر خد متوجه نیستند در این کار اشتباه انها را همراهی نکنیم. بعدها وقتی آنها اشتباهات مهلکی میکنند مانند آنچه منصور اصانلو کرد، دیگر امکان این که به جامعه نشان بدهی این فرد دیگر در مسیر سابق نیست وجود ندارد. چه کسی تا این حد اغراق امیز آنها را بزرگ و بُت میکند؟ ما ! اما وقتی به عنوان رهبر معرفی شدند دیگر دست ما از رسانه های مسلط و جریان ساز کوتاه است. حالا شما چند هزار بیانیه باید بدهید تا به جامعه نشان بدهید اصانلو در خط منافع کارگران نیست؟ دیگر کسی صدای ضعیف و زیر چنگ سیستم امنیتی و در فشار ما را میشنود؟

متاسفانه اتفاقی که دارد می افتد این است که بُت سازی در جریان در مورد این بیانیه مشترک، همان پروژه ی چهره سازی و رهبر سازی اتحادیه آزاد و شخص آقای عظیم زاده است؛ ما آنها را بالا میبریم، اما این بر سر دست بالا بردن سودی برای جنبش و کار جمعی مبتنی بر خرد جمعی ندارد. درست در لحظه ای که فکر میکنی این بُت های ساخته شده و از پله ها بالا رفته ممکن است کمکی کنند، دقیقا مانند مارهای ” مار- پله در بازی منچ” تو-بخوانید کار جمعی را- را نیش میزنند و انتظار تو دوباره به پایین جدول سقوط میکند. فعالیت جمعی با بادکنک باد کردن و هر چه بزرگ تر باد کردن تفاوت بنیادین دارد! نتیجه ای این رویکرد چیزی جز ایجاد بد بینی و یاس نخواهد بود. هیچ کاری و فعالیتی بهتر از بنا کردن مطالبات و انتظارات بر سنگ بنای مادیت حضور و اثر گذاری بدنه نیست. پیشرو باید در حدی که هست معرفی شود. اما بیش از هر چیزی فعال پیشرو به این فکر میکند که چطور بی آنکه به فکر بالا بردن نام خود باشد، بیش از آن بدنه ی بیشتری را اگاه و وارد فعالیت کند.

۳-سنگی در چاه !

حالا با صدور بیانیه ای که حاکی از همان روحیه ی تک روی و شخصیت محور آقای عظیم زاده است، سنگی در چاه افتاده و نااگاهی دیگران از روش این فعال کارگری باعث شده تعدادی از تشکل ها بیانیه های حمایتی ای صادر کنند و به دشواری میشود هشدار داد که الان و در این روزها- و مشخصا در آستانه ی ۱۲ اردیبهشت روز جهانی کارگر و روز معلم- وظیفه ی عمده ی ما چیست به جز تمرکز جمعی و صدور مواضع و بیانیه ها با امضاهای مشترک و نه در غلتیدن به یک اقدام شخص محور؟

ما از تمامی دوستان درخواست میکنیم به روز ۱۲ اردیبهشت تمرکز کنیم؛ روز جهانی کارگر و روز معلم. چه به صورت جدا و در شکل مطلوب با بیانیه های مشترک باید روی خواسته های مشترک تمرکز کرد؛ باید از فعالین تحت فشار و سرکوب ، به نام  و بدون استثنا و از همه حمایت کرد. باید تمرکز را بر روی بیانیه هایی با امضای جمعی و با امضای تشکل ها و نه امضای فردی و به ویژه با امضاهای مشترک تشکل ها تمرکز کرد.

عظیم زاده متاسفانه نظر ها را از کار و فعالیت اصلی ای که باید در استانه ی ۱۲ اردیبهشت انجام بگیرد برگردانده و متوجه شخص خودش کرده است. این کاری است که همیشه کرده است.

۴-بعد از هرگز چرا اینگونه؟

ما همیشه مدافع اقدامات و منجمله بیانیه های مشترک تشکل های کارگری و کانون های صنفی معلمان بوده و هستیم. اما اینبار دیر نخواهد بود که دوستان ما در کانون های صنفی از شیوه کاری عظیم زاده و اتحادیه آزاد مطلع خواهند شد و ما خواهیم گفت چرا یکی از بهترین فرصت های اشتراک عمل باید اینگونه می سوخت؟ امیدواریم این مصداق اشتباه از اتحاد عمل – عمل فردی و بدون تکیه به جمع و به هدف بزرگنمایی شخص و نه مطرح کردن کار جمعی و تشکل – باعث نشود که دوستان کانون های صنفی این خط و سبک کار را به دیگر تشکل های کارگری و فعالین کارگری تعمیم دهند.

عدم حمایت ما از بیانیه مشترک به معنای عدم حمایت ما از مطالبات معلمان و کارگران نیست؛ خیر ! بیانیه  ی مشترک عظیم زاده- عبدی، ناظر بر یگانه روش کسب مطالبات جمعی، یعنی اقدام مشترک و متحدانه و پرهیز از تک روی نیست!  بیانیه ی صادر شده روحیه ی کار جمعی را نادیده گرفته و در اصل برای بزرگنمایی و ارضای کیش شخصیت تنظیم شده و میتواند تنها ظرفیت های موجود برای نزدیکی و فعالیت مشترک بین معلمان و کارگران را مخدوش کند.

اما کماکان موضوع اتحاد عمل کانون ها و تشکل های کارگری، موضوعی معتبر و ضروری است و بهتر است یک بار دیگر اما از زاویه ای درست و جمعی بدان نزدیک شویم. هیچ زمانی به اندازه ی امروز و در آستانه ی روز مشترک معلم و کارگر برای این نزدیکی اما از زاویه منافع و اعتبار جمعی، مناسب نیست. باید دست به کار شد.

با احترام

جمعی از معلمان و فعالان کارگری

سیاوش امیری – ک. محمدی – سهیلا نوری- هادی امیراحمدی- محمد کمیجانی

۳۰ فروردین ۱۳۹۵

 

نظر شما


لابلای نشریات/ سایر مقالات